تصرف سفارت آمریکا اشتباه بزرگی بود

مشق خبر – علی‌اکبر ناطق نوری می گوید: از زمان امام (ره) و به‌ویژه در دوره مقام معظم رهبری بارها اعلام کرده‌ایم که از نظر شرعی ساخت بمب هسته‌ای جایز نیست و جمهوری اسلامی ایران به‌هیچ‌وجه دنبال سلاح اتمی نیست. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به طور مستمر بر سایت‌های غنی‌سازی نظارت داشته، حتی برخی آزمایشگاه‌های دانشگاهی ما را بازدید کرده است؛ کاملا روشن است که ما به ‌دنبال ساخت بمب اتمی نیستیم. هدف ما استفاده‌ صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای برای تولید برق، ساخت دارو و معالجه بیماران است و ما عضو معاهدات بین‌المللی هستیم؛ بنابراین بازرسی و شفافیت را می‌پذیریم. اما اگر طرف مقابل شروطی بگذارد که معنایش خلع سلاح یک‌جانبه باشد، آیا باید دست‌های‌مان را بالا ببریم و تسلیم شویم؟ آیا ملت ایران می‌پذیرد که به‌خاطر فشارها تن به تسلیم بدهد؟ ما برای حفظ تمامیت ارضی کشور این ‌همه شهید داده‌ایم و در برابر زور ایستاده‌ایم تا زیر بار ذلت نرویم.

به گزارش مشق خبر به نقل از دنیای اقتصاد، ناطق نوری می گوید: ایران هیچ‌گاه نگفته است که راه دیپلماسی بسته است. هیچ‌یک از مسوولان این را نگفته‌اند، نه رهبری، نه رئیس‌جمهور و نه وزیر امورخارجه. بلکه باید گفت‌وگو کنیم و مذاکره با نگاه حل مسائل داشته باشیم؛ اما هرگز نباید تن به ذلت دهیم.

«علی‌اکبر ناطق نوری»، روحانی میانه‌رو، پس از سال‌ها سکوت در بازدید از مجموعه «دنیای اقتصاد» و در برنامه تصویری «گفت‌وگوی استراتژیک» اکوایران، سکوت خود را شکست. پیش‌تر، خبری درباره حضور او در نشست اخیر اصلاح‌طلبان در منزل غلامرضا کرباسچی ـ با حضور سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی ـ آمده بود که ناطق نوری ترجیح داده در آن جلسه سکوت کند و درباره وضعیت کشور اظهارنظری نداشته باشد؛ چرا که معتقد است، توصیه‌ها گوش شنوایی ندارد.

سکوت چهره‌ای چون ناطق نوری که سال‌ها در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری کشور حضور داشته و از اعتماد رهبری نیز برخوردار بوده، پرسش‌برانگیز شده است. البته ناطق‌نوری در پاسخ به علت سکوت خود در این سال‌ها در برنامه «گفت‌وگوی استراتژیک» گفت سکوت نکرده، بلکه برای پرهیز از تنش و سوءاستفاده رسانه‌های معاند، کمتر در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها حاضر می‌شود.

متن کامل این مصاحبه را در ادامه بخوانید.

شما در این سال‌ها به نظر می‌رسد که در حوزه سیاست بسیار سکوت کرده‌اید، به‌ویژه پس از فوت آقای‌ هاشمی رفسنجانی، سکوت‌تان عمیق‌تر شد. اخیرا نیز در جلسه منزل آقای کرباسچی ــ که در رسانه‌ها هم بازتاب پیدا کرد ــ مطرح شد که ظاهرا قصد ندارید سکوت خود را بشکنید. علت این سکوت چیست؟

سکوتی در کار نیست؛ من سکوت نکرده‌ام. دفتر کارم، هر روز محل دیدار با گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف است؛ از جناح‌ها و گرایش‌های گوناگون. در این دیدارها گفت‌وگو می‌کنیم، بحث می‌شود و من دیدگاه‌هایم را بیان می‌کنم. به نظر من این سکوت نیست. فقط کمتر مصاحبه می‌کنم یا کمتر در سخنرانی‌های رسمی شرکت دارم. طبیعی است که گاهی دیدگاه‌هایی دارم که بیانشان ممکن است به ایجاد سوءتفاهم یا تنش منجر شود. در شرایطی که در فضای سیاسی کشور ضوابط و قواعد روشنی برای گفت‌وگوهای انتقادی وجود ندارد، چنین سخنانی می‌تواند موجب اختلاف و درگیری میان گروه‌ها شود.

من از این تنش‌ها خوشم نمی‌آید و موافق نیستم. چراکه این درگیری‌ها و بگو‌مگوهای داخلی معمولا بهانه‌ای برای سوءاستفاده رسانه‌های معاند و دیگران می‌شود. آنها از این اختلافات داخلی بهره‌برداری می‌کنند، این مساله را به ضرر کشور می‌دانم، نه به سود آن. بنابراین ترجیح می‌دهم کمتر صحبت کنم یا در تریبون‌ها و مصاحبه‌های رسمی حاضر نشوم تا زمینه سوءاستفاده فراهم نشود. در اینجا مناسب است عبارتی از لقمان حکیم را یادآور شوم که به پسرش گفت: «اگر می‌پنداری سخن گفتن ارزش نقره دارد، بدان که گاه سکوت ارزش طلا دارد.» آنجاست که اگر گفت‌وگو و اظهارنظر نتیجه‌ای به سود کشور یا مردم نداشته باشد، بلکه موجب اختلاف و فاصله بیشتر شود، سکوت ارزشمندتر است.

متاسفانه در جامعه ما هنوز سطح فرهنگی لازم برای تحمل نقد و گفت‌وگو در عین حفظ حرمت‌ها به‌طور کامل شکل نگرفته است. از همین‌رو، ترجیح می‌دهم کمتر سخن بگویم تا هم به نفع کشور باشد و هم به سود نظام.

آقای ناطق‌نوری، شما به‌هرحال از سیاستمداران برجسته کشور هستید. آیا فکر نمی‌کنید در شرایط کنونی کشور، اگر نقدها و راهکارهای خود را صریح‌تر بیان کنید، بتواند برای جامعه موثرتر و مفیدتر باشد؟

من الان بازنشسته‌ام. صبح‌ها به دفترم می‌روم و با گروه‌ها و چهره‌های مختلف دیدار دارم. از جناح‌های گوناگون می‌آیند، از جمله همین دوستانی که امروز هم در خدمتشان بودم. گرایش‌های متفاوتی دارند، اما همه می‌آیند و گفت‌وگو می‌کنیم. آنچه را به ذهنم می‌رسد و احساس می‌کنم می‌تواند مفید و اثرگذار باشد، بیان می‌کنم. در این دیدارها نگاه جناحی ندارم؛ فراجناحی برخورد می‌کنم. برایم مهم نیست طرف مقابل اصلاح‌طلب است یا اصولگرا، چپ است یا راست. آنچه را درست می‌دانم، می‌گویم. گاهی هم اگر نکته‌ای به نظرم برسد که لازم است مسوولان کشور بدانند یا ممکن است در تصمیمی تاثیر داشته باشد، با آنها تماس می‌گیرم و دیدگاه خود را منتقل می‌کنم.

شما به‌هرحال از شیوخ و چهره‌های شاخص جریان اصولگرایی به شمار می‌روید. من دو پرسش دارم: نخست اینکه به نظر می‌رسد از سال ۱۳۸۸ به بعد، در نگاه و رویکرد سیاسی شما تغییراتی ایجاد شده است. آیا هنوز خودتان را اصولگرا می‌دانید یا خیر؟ و دوم اینکه، علت چنددستگی و تشتت‌آرا در میان اصولگرایان را چه می‌دانید؟ امروز شاهد شکل‌گیری جریان‌هایی چون پایداری، رادیکال‌سازی و خالص‌سازی هستیم. شما این روند را چگونه تحلیل می‌کنید؟

اصولگرایی به آن معنایی که من زمانی در راس آن جریان بودم، با مفهوم امروز تفاوت دارد. در گذشته نامش «جناح راست» بود. بعدها در قالب «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» ادامه یافت که همان نیروهای اصولگرا بودند. در مقابل هم جناح چپ قرار داشت که بعدها اصلاح‌طلب نام گرفت. بله، من در آن دوره از مسوولان و خدمتگزاران جناح راست بودم. آن زمان، پیش از سال ۸۸، احساس وظیفه می‌کردم که باید در صحنه باشیم؛ هم در انتخابات حضور داشته باشیم، هم نامزد معرفی کنیم، هم دیدگاه‌هایمان را بیان کنیم.

البته در برخی موضوعات با برادران جناح چپِ آن روز، یا همین اصلاح‌طلبان امروز، اختلاف‌نظر داشتیم. اما در همان دوران که به‌عنوان لیدر جناح راست شناخته می‌شدم، ارتباطم با دوستان اصلاح‌طلب بسیار صمیمی و نزدیک بود. شاهد این مدعا، مجلس پنجم است. در آن مجلس، من با اختلافی بسیار کم به عنوان رئیس مجلس انتخاب شدم، رقیبم جناب آقای عبدالله نوری بود. در واقع با ۱۱ یا ۱۲ رای بیشتر انتخاب شدم و در برابر من یک اقلیت قدرتمند قرار داشت. مدیریت چنین مجلسی با آن ترکیب نیروها، سعه‌صدر، حوصله و درایت زیادی می‌طلبید. به لطف خدا، مجلس پنجم یکی از بهترین مجالسی بود که تا امروز از آن یاد می‌شود.

یادم هست برخی دوستان ما در جناح راست می‌گفتند: «حاج‌آقا، ما رفتار شما را متوجه نمی‌شویم؛ پایین که هستید با مایید، ولی وقتی پشت میز ریاست می‌روید با جناح مقابل‌اید!» به آنان می‌گفتم: اگر شما تذکر آیین‌نامه‌ای بدهید و من بگویم وارد نیست، کسی برداشت سیاسی نمی‌کند. اما اگر یکی از نمایندگان جناح مقابل همان تذکر را بدهد و من بگویم وارد نیست، فورا تعبیر جناحی می‌شود. پس باید با انصاف و سعه‌صدر رفتار کرد تا بتوان مجلس را درست اداره کرد. برای نمونه، رقیب انتخاباتی من در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ جناب آقای خاتمی بودند. روز پس از انتخابات که هنوز شمارش آرا تمام نشده بود، اما مشخص بود ایشان پیروز شده‌اند، اولین پیام تبریک را من دادم. فردای آن روز هم با نشاط و آرامش به مجلس رفتم و گفتم: «تا دیروز رقابت بود، از امروز رفاقت است.» نگذاشتم حتی یکی از وزرای پیشنهادی دولت ایشان بیفتد. مجلس به تمام وزرای پیشنهادی رای اعتماد داد و من هم در برخوردهایم با اعضای دولت، نهایت احترام را رعایت کردم تا شائبه جناحی بودن پیش نیاید.

به همین دلیل است که بسیاری از دوستان اصلاح‌طلبِ آن دوران که در دوره‌های مختلف مجلس با من همکار بودند، هنوز لطف و محبت دارند. چون من هرگز جناحی رفتار نکردم، هرچند تفکر جناحی خود را پنهان نکردم. معتقدم انسان باید مبنا داشته باشد، اما در عین حال، شرح صدر و تعامل با همه گروه‌ها را حفظ کند. این نگاه من است و همچنان به آن باور دارم.

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − یازده =